میشه ی توضیحی درباره خرق عادت و زمینه حماسی و ملی و قهرمانی و این چیزا بدید چ جوری تو بیت تشخیص بدم؟
میدونم مفهومشون چیه نمیتونم تشخیص بدم
اینو خواهشا یکی توضیح بده با جواب
تکنیک خوب بد زشت توی حل تستای فارسی چیه یکی خوب توضیح بده
این ۲ تا رو توضیح میدین؟؟؟
-به- سوگواری گل ها به غمگساری عشق قرار هستی ما بی قرار می آید اگه قرار و بی قرار رو تضاد بگیریم غلطه؟؟؟؟-به- قَسَمه؟؟؟؟
هر چند چو گل گوش فکندیم در این باغ
حرفی که برد راه به جایی نشنیدیم
مجازش کجاشه؟؟؟
در دل به جز آزار نداریم ولیکن
مرهم به جز از یار دل آزار نداریم
تشبیه کجاشه؟؟؟؟
با وجود مردم آزاری چو چشم آهویت
مست مردم دار نبود ور بود نبود چنین
مردم دار ایهام میشه یا ایهام تناسب؟؟؟
از صفای سینه ی ما گرچه داغ است آفتاب حسن تعلیل نداره؟؟؟
سینه مجاز از دل نیست؟؟؟
سیلاب ظلم او در و دیوار می کند
خود رسم عدل نیست مگر در جهان برف
تشخیص کجاشه؟؟؟
آرایه های بیت ببین که سیب زنخدان تو چه میگوید هزار یوسف مصری فتاده در چَهِ ماست
ومعنی زنخدان
فعلهای مرکب و ساده رو از هم چجوری تشخیص بدیم
معنی این تیکه چیه؟؟ از کجا بدونیم صواب یا ثواب
ما تجربی ها هم لازمه قالب های شعری بخونیم؟
آن سر بزرگ داغ داغ بود آیا قید صفت داغ داغه؟
بیت اول اغراقه یا تشبیه؟میشه هر دوش باشه؟
سرنوشت تر گفته حس آمیزی هست🙄سرنوشت کجاش به حس های پنج گانه مربوط میشه؟.مگه تعریف حس آمیزی آمیختن دو یا چند حس با هم نیست؟مثل ببین چه میگویم یا خبر تلخی بود.(حتی میشه خبر رو جزو حس شنوایی حساب کرد ولی سرنوشت رو اصلا نمیشه)و استدلال کتاب این بود که اگه کلمه پریود به اون حس نباشه حس آمیزی هست در حالی که باید هر دو کلمه مربوط به دو حس از پنج حس ما باشند.حالا سوال اینه استدلال کتاب درسته ؟و چرا؟
ادبیات ارایه :
محرم این هوش جزبی هوش نیست/مرزبان را مشتری جزهوش نیست
اینجا میدونم که بی هوش از هوش با خبر باشه تناقض هست ولی تضاد نیست چون هوش به معنی حقیقت عشق با بی هوش یعنی عاشق در تضاد نیست.
سوال اینجاست که من فکر میکنم تضاد هم باشه چون طبق تعریف تضاد آمدن دو کلمه مخالف هم مثل روز و شب میتونه تضاد ایجاد کنه صرف نظر از اینکه این که در این دو کلمه استعاره به کار برده بشه.مثلا تو یه عبارت شب رو استعاره از ظلم بگیره و روز در معنای واقعی خودش باشه باز هم میشه تضاد گرفت اینطور نیست؟